تذریح. [ ت َ ] ( ع مص ) کاغله در طعام کردن. ( تاج المصادر بیهقی ). ذراح انداختن در طعام. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). ذراریح که نوعی سم است ، در طعام ریختن. ( از اقرب الموارد ) ( از المنجد ). || اندکی زعفران و جز آن در آب کردن. ( تاج المصادر بیهقی ). زعفران در آب ترکردن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( اقرب الموارد ) ( از المنجد ). || گل آلود کردن مطهره چرمین نو را تا بوی خوش گیرد. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). || ریختن آب در شیر تا بسیار شود. ( از اقرب الموارد ) ( از المنجد ).