تذبیح

لغت نامه دهخدا

تذبیح. [ ت َ ] ( ع مص ) بسیار کُشتن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ) ( المنجد ) ( اقرب الموارد ). بسیار کشتن حیوانات را. ( آنندراج ). گستردن پشت و پست نمودن سر. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ).

پیشنهاد کاربران

بپرس