تذبذب

/tazabzob/

مترادف تذبذب: تردد، تردید، حیرت، دودلی، شک، دودل شدن، مردد شدن

لغت نامه دهخدا

تذبذب. [ ت َ ذَ ذُ ] ( ع مص ) جنبیدن. ( زوزنی ) ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). تحرک. ( اقرب الموارد ) ( المنجد ). جنبیدن چیزی که بهوا آویخته باشد. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). جنبیدن و متحرک شدن. ( ناظم الاطباء ). || دودله شدن و متردد بودن. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). متردد بودن میان دو کار. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

دودله شدن، مرددبودن، دودل بودن، دورویی
۱- ( مصدر ) دو دل شدن مردد بودن ۲- ( اسم ) دو دلی دو روئی جمع : تذبذبات

فرهنگ معین

(تَ ذَ ذُ ) [ ع . ] (مص ل . ) دو دل شدن ، مردد بودن .

فرهنگ عمید

۱. دودله شدن، مردد بودن.
۲. دورو بودن.
۳. دودلی.
۴. دورویی.

پیشنهاد کاربران

بپرس