تدییخ. [ ت َدْ ] ( ع مص ) خوار کردن. ( تاج المصادر بیهقی )( المنجد ). تذلیل. لغتی است در «دوخ »، و اصمعی گوید:دیّخه ُ؛ دیّثه ُ؛ ای ذلّله ُ. ( منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ). || چیره شدن در بلاد و دست یافتن بر اهل آن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ).