تدکیک

لغت نامه دهخدا

تدکیک. [ ت َ ] ( ع مص ) آمیختن حنظل را. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). تدکیک حنظل باتمر؛ مخلوط کردن آن ، یقال : دککوا لنا. ( اقرب الموارد ). تدکیک چیزی به چیزی ؛ مخلوط کردن آن. ( المنجد ).

پیشنهاد کاربران

بپرس