[ویکی اهل البیت] این صفحه مدخلی از دانشنامه جهان اسلام است
پیامبر اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلم کاتبان متعددی داشت که بعضی به فرمان آن حضرت وحی را می نوشتند و بعضی نیز معاهدات و نامه های پیامبر را ثبت می کردند. با توجه به این مطلب، در طول رسالت نبی اکرم اسناد بسیاری نوشته شد که علاوه بر مصادر تاریخی، قسمتی از آنها در دو کتاب مکاتیب الرسول و مجموعه الوثائق السیاسیة گردآوری شده است. بیش از پنجاه تن از صحابه نیز به سائقة شخصی و امکاناتی که در اختیار داشتند، احادیث رسول خدا صلی الله علیه و آله را ثبت می کردند.
علاوه بر علی علیه السلام معروفترین کاتبان روایات این اشخاص بودند: عبداللّه بن عمروبن عاص جابر بن عبداللّه انصاری، سَمُرَة بن جُنْدَب، سعد بن عباده انصاری و عبداللّه بن عباس از این عده آثاری برجای ماند که در دوره های بعد از آنها استفاده شد. رسول خدا بارها نگارش احادیث خود را توصیه فرموده بود.
به گفته آن حضرت، باقی ماندن ورقه ای از مؤمن ــ که در آن علمی ضبط شده باشد ــ حایل بین او و آتش دوزخ است . پیامبر اکرم در آستانه وفات نیز درصدد نگارش وصیت خود بود که بعضی صحابه مانع شدند. به رغم تمام این شواهد، عده ای از محدّثان با استناد به روایاتی که ابوسعید خدری و ابوهریره و زید بن ثابت نقل کرده اند، معتقدند که رسول خدا صلی الله علیه و آله در دوره ای از حیات خود با نگارش حدیث موافق نبود و حتی اصحاب را از این کار نهی می کرد.
روایت دو فرد اخیر را محققان اهل سنّت ضعیف دانسته اند. درباره روایت ابوسعید نیز دانشمندان از جهت موقوف یا مرفوع بودن آن، اختلاف نظر دارند. به فرض مرفوع بودن روایت ابوسعید از جهت متن و سند اشکالات اساسی دارد و نمی توان از آن نتیجه گرفت که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله با نگارش حدیث مخالف بوده است. البته به عقیده علمای اهل سنّت، که قایل به صحت روایت ابوسعید شده اند. تعارض روایات اذنِ کتابت و نهی از آن با قول به منسوخ بودن روایات نهی یا خاص بودنِ خطاب در آنها قابل رفع است. اما محققان شیعه صدور احادیث نهی را از اساس نفی کرده اند. به هر جهت مطلب مهم توجه به آخرین موضع رسول خداست که در موافقت با تدوین حدیث بوده است.
پس از درگذشت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، نسبت به نقل و نگارش حدیث موانعی از جانب خلفای سه گانه و برخی صحابه به وجود آمد. آنان با طرح دلایلی، مردم را به ترک نقل و تدوین حدیث دعوت کردند، دلایلی چون جلوگیری از اختلاف افتادن در بین مسلمانان، ترس از نسبت دادن خلاف به پیامبر، کافی بودن قرآن و در نتیجه عدم نیاز به حدیث، ترس از اختلاط قرآن با حدیث و نیز ترس از ترک قرآن و پرداختن به غیر آن آنان حتی بعضی صحابه را به سبب نقل حدیث تحت فشار قرار دادند، حتی ابوبکر به از بین بردن روایاتی که در اختیار داشت، مبادرت کرده بود.
از نظر محققان، هیچیک از دلایل یادشده علت اصلی ممنوعیت نقل و تدوین حدیث نبوده و این ممنوعیت با حوادث سیاسی آن عصر ارتباط داشته است. از جمله آنکه هدف مهم مانعان، از بین رفتن احادیثی از پیامبر درباره فضایل و رذایل اشخاص بود، حساسیت کمتر داشتن نسبت به نقل روایات فقهی، مؤید این مطلب است.
واکنش صحابه و تابعین در مقابل سیاست منعِ نقل و تدوین حدیث، متفاوت بود. عده ای نقل و نگارش حدیث را ترک کردند. عده ای حدیث را به خاطر سپردند، اما از تدوین آن خودداری کردند یا نوشته های حدیثی خود را از بین بردند، عده ای نیز مقاومت کردند و به نقل و تدوین حدیث ادامه دادند. به هر حال، سیاستِ منع روایت و تدوین حدیث موجب شد که بخش وسیعی از احادیث به تدریج فراموش یا مضمون آنها تحریف شود یا جعل به این حوزه راه یابد.
پیامبر اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلم کاتبان متعددی داشت که بعضی به فرمان آن حضرت وحی را می نوشتند و بعضی نیز معاهدات و نامه های پیامبر را ثبت می کردند. با توجه به این مطلب، در طول رسالت نبی اکرم اسناد بسیاری نوشته شد که علاوه بر مصادر تاریخی، قسمتی از آنها در دو کتاب مکاتیب الرسول و مجموعه الوثائق السیاسیة گردآوری شده است. بیش از پنجاه تن از صحابه نیز به سائقة شخصی و امکاناتی که در اختیار داشتند، احادیث رسول خدا صلی الله علیه و آله را ثبت می کردند.
علاوه بر علی علیه السلام معروفترین کاتبان روایات این اشخاص بودند: عبداللّه بن عمروبن عاص جابر بن عبداللّه انصاری، سَمُرَة بن جُنْدَب، سعد بن عباده انصاری و عبداللّه بن عباس از این عده آثاری برجای ماند که در دوره های بعد از آنها استفاده شد. رسول خدا بارها نگارش احادیث خود را توصیه فرموده بود.
به گفته آن حضرت، باقی ماندن ورقه ای از مؤمن ــ که در آن علمی ضبط شده باشد ــ حایل بین او و آتش دوزخ است . پیامبر اکرم در آستانه وفات نیز درصدد نگارش وصیت خود بود که بعضی صحابه مانع شدند. به رغم تمام این شواهد، عده ای از محدّثان با استناد به روایاتی که ابوسعید خدری و ابوهریره و زید بن ثابت نقل کرده اند، معتقدند که رسول خدا صلی الله علیه و آله در دوره ای از حیات خود با نگارش حدیث موافق نبود و حتی اصحاب را از این کار نهی می کرد.
روایت دو فرد اخیر را محققان اهل سنّت ضعیف دانسته اند. درباره روایت ابوسعید نیز دانشمندان از جهت موقوف یا مرفوع بودن آن، اختلاف نظر دارند. به فرض مرفوع بودن روایت ابوسعید از جهت متن و سند اشکالات اساسی دارد و نمی توان از آن نتیجه گرفت که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله با نگارش حدیث مخالف بوده است. البته به عقیده علمای اهل سنّت، که قایل به صحت روایت ابوسعید شده اند. تعارض روایات اذنِ کتابت و نهی از آن با قول به منسوخ بودن روایات نهی یا خاص بودنِ خطاب در آنها قابل رفع است. اما محققان شیعه صدور احادیث نهی را از اساس نفی کرده اند. به هر جهت مطلب مهم توجه به آخرین موضع رسول خداست که در موافقت با تدوین حدیث بوده است.
پس از درگذشت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، نسبت به نقل و نگارش حدیث موانعی از جانب خلفای سه گانه و برخی صحابه به وجود آمد. آنان با طرح دلایلی، مردم را به ترک نقل و تدوین حدیث دعوت کردند، دلایلی چون جلوگیری از اختلاف افتادن در بین مسلمانان، ترس از نسبت دادن خلاف به پیامبر، کافی بودن قرآن و در نتیجه عدم نیاز به حدیث، ترس از اختلاط قرآن با حدیث و نیز ترس از ترک قرآن و پرداختن به غیر آن آنان حتی بعضی صحابه را به سبب نقل حدیث تحت فشار قرار دادند، حتی ابوبکر به از بین بردن روایاتی که در اختیار داشت، مبادرت کرده بود.
از نظر محققان، هیچیک از دلایل یادشده علت اصلی ممنوعیت نقل و تدوین حدیث نبوده و این ممنوعیت با حوادث سیاسی آن عصر ارتباط داشته است. از جمله آنکه هدف مهم مانعان، از بین رفتن احادیثی از پیامبر درباره فضایل و رذایل اشخاص بود، حساسیت کمتر داشتن نسبت به نقل روایات فقهی، مؤید این مطلب است.
واکنش صحابه و تابعین در مقابل سیاست منعِ نقل و تدوین حدیث، متفاوت بود. عده ای نقل و نگارش حدیث را ترک کردند. عده ای حدیث را به خاطر سپردند، اما از تدوین آن خودداری کردند یا نوشته های حدیثی خود را از بین بردند، عده ای نیز مقاومت کردند و به نقل و تدوین حدیث ادامه دادند. به هر حال، سیاستِ منع روایت و تدوین حدیث موجب شد که بخش وسیعی از احادیث به تدریج فراموش یا مضمون آنها تحریف شود یا جعل به این حوزه راه یابد.
wikiahlb: تدوین_حدیث_در_اهل_سنت