تدهن

لغت نامه دهخدا

تدهن. [ ت َ دَهَْ هَُ ] ( ع مص ) خویش چرب کردن بروغن. ( تاج المصادر بیهقی ). بروغن خویشتن چرب کردن. ( زوزنی ). چرب شدن و طلا کردن روغن بر خود. ( از منتهی الارب ) ( از آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). روغن بر خود مالیدن. ( اقرب الموارد ) ( المنجد ).

فرهنگ فارسی

خویشتن چرب کردن بروغن . بروغن خویشتن چرب کردن . روغن بر خود مالیدن .

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی تُدْهِنُ: نرمی و ملایمت کنی (از مصدر ادهان است که مصدر باب افعال از ماده دهن است ، و دهن به معنای روغن ، و ادهان و مداهنه به معنای روغن مالی ، و به اصطلاح فارسی ماست مالی است ، که کنایه است از نرمی و روی خوش نشان دادن )
ریشه کلمه:
دهن (۵ بار)

پیشنهاد کاربران

بپرس