تدنیر. [ ت َ ] ( ع مص ) درخشیدن روی کسی. ( ناظم الاطباء ). درخشیدن روی کسی مانند دینار. ( اقرب الموارد ) ( المنجد ). || صاحب دینار گردیدن کسی. ( ناظم الاطباء ). بسیاردینار شدن مرد. || دینار سکه زدن. ( اقرب الموارد ) ( المنجد ).