تدمیث. [ ت َ ] ( ع مص ) نرم گردانیدن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). نرم گردانیدن خوابگاه. ( المنجد ) ( اقرب الموارد ): دمث لجنبک قبل النوم مضجعاً؛ یعنی بگستران و آماده و مهیا سازآنرا. ( اقرب الموارد ). نرم و آسان گردانیدن مکان. ( المنجد ). || ذکر کردن حدیث. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( اقرب الموارد ): دمث لی ذلک الحدیث حتی اطعن فی خوضه ؛ ای اذکر لی اوله حتی اعرف وجهه فاعلم کیف آخذ فیه و هو قریب من التمهید. ( اقرب الموارد ). ذکر کردن حدیث یا تمهید آن. ( المنجد ).