تدفق

لغت نامه دهخدا

تدفق. [ ت َ دَف ْ ف ُ ] ( ع مص ) ریخته شدن آب. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ) ( المنجد ) ( اقرب الموارد ). ریخته شدن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || به شتاب رفتن چارپا. ( المنجد ) ( از اقرب الموارد ). یقال : فلان یتدفق فی الباطل ؛ اذا کان یسارع. ( اقرب الموارد ) ( المنجد ).

فرهنگ معین

(تَ دَ فُّ ) [ ع . ] (مص ل . ) جهیدن آب ، روان گشتن آب با سرعت و فشار.

پیشنهاد کاربران

بپرس