تدریجی

/tadriji/

معنی انگلیسی:
gradual, gentle, imperceptible, insensible, insidious

لغت نامه دهخدا

تدریجی. [ ت َ ] ( ص نسبی ) منسوب به تدریج.
- تدریجی کردن کاری را ؛ عملی را به آهستگی و دوام انجام دادن.
- عمل تدریجی ؛ کاری که به آرامی و آهستگی و کم کم اجرا شود. ( ناظم الاطباء ). مقابل دفعی.

فرهنگ فارسی

منسوب به تدرج عمل تدرجی کاری که به آرامی و آهستگی و کم کم اجرا شود مقابل دفعی : تدریجی کردن کاری را عملی را به آهستگی و دوام انجام دادن .

مترادف ها

slow (صفت)
سست، کودن، کند، تنبل، اهسته، تدریجی

gradual (صفت)
اهسته، تدریجی، پیگیر، قدم بقدم پیش رونده

piecemeal (صفت)
بتدریج، تدریجی، تکه تکه

quantized (صفت)
تدریجی

imperceptible (صفت)
جزئی، تدریجی، غیر محسوس، درک نکردنی، غیر قابل مشاهده، دیده نشدنی، نفهمیدنی

step-by-step (صفت)
تدریجی، گام به گام، قدم بقدم

فارسی به عربی

بطیی , تدریجی , لایدرک

پیشنهاد کاربران

رفته رفته
کم کم
سلام .
معنی معروف این کلمه آرام آرام است .
مانند : رسیدن به موفقیت امری تدریجی است ( برگرفته شده از کتاب تفکر و سبک زندگی پایه هشتم صفحه ۳۷ ) . یعنی رسیدن به موفقیت کاری آرام آرام است .
اما اغلب اوقات معنی درجه بندی شده نیز می دهد .
موفق و پیروز باشید .
به ارامی کاری را انجام دادن
آهسته و رو به رشد
به آهستگی

بپرس