تدری

لغت نامه دهخدا

تدری. [ ت َ دَرْ ری ] ( ع مص ) فریفتن. ( تاج المصادر بیهقی ). فریب دادن صید را. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( المنجد ) ( اقرب الموارد ). فریب دادن شکار را. ( ناظم الاطباء ). || موی فروکردن زن. ( تاج المصادر بیهقی ). شانه کردن زن موی را. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

فریفتن فریب دادن صید را فریب دادن شکار را یا موی فرو کردن زن شانه کردن زن موی را .

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی مَا تَدْرِی: نمی داند (مؤنث)
معنی لَا تَدْرِی: نمی دانی
معنی مَا کُنتَ تَدْرِی: نمی دانستی
ریشه کلمه:
دری (۲۹ بار)

(مثل فلس) معرفت. دانستن. راغب می‏گوید: درایة معرفتی است که با نوعی از تدبیر بدست آید. در اقرب مطلق دانستن گفته و قول راغب را به طور «قیل» نقل کرده است. هیچ کس نمی‏داند فردا چه خواهد کرد. حتماً او را بسقر وارد می‏کنم چه تو را دانا کرد که سقر چیست؟. معنی «ما اَدْراکَ» ان است که گفتیم ولی اگر (تو چه می‏دانی) نیز ترجمه شود درست است. در اقرب می‏گوید «ما اَدْراکَ وَ ما یُدْریکَ» یعنی نمی‏دانی . فاعل «ادراکم» خدذاست یعنی: بگو اگر خدا می‏خواست من قرآن را بر شما تلاوت نمی‏کردم و خدا آن را بر شما نمی‏فهماند.

پیشنهاد کاربران

کلمات هم خانواده ، درایه ( دانستن ) ، ادراک ( مثل:وَمَا أَدْرَاکَ مَا لَیْلَةُ الْقَدْرِ، تو چه می دانی شب قدر چیست؟ )
معنی مَا تَدْرِی: نمی داند ( مؤنث )
معنی لَا تَدْرِی: نمی دانی
معنی مَا کُنتَ تَدْرِی: نمی دانستی

بپرس