تدراء

لغت نامه دهخدا

تدراء. [ ت ُ رَءْ ] ( ع ص ) تُدرَاءة. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( اقرب الموارد ) ( المنجد ): رجل ذوتدراء؛ یعنی دفعکننده خصم است با قوت و شوکت ، وچنین است پادشاه که صاحب ساز و برگ جنگ و نیرو باشددر دفع دشمنان. ( از منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ). مدافع با شوکت و قدرت. ( از المنجد ) ( اقرب الموارد ). رجل تدراء و تدراءة؛ ای ذوعزة و منعة و قوة، و التاءزیدت فیه علی حد زیادتها فی ترتیب و تنضب. ( اقرب الموارد ). و التاء زائدة کما زیدت فی ترتب و تنضب و تتفل. ( منتهی الارب ). قوت و توانایی تمام. ( آنندراج ).

پیشنهاد کاربران

بپرس