تدثیر

لغت نامه دهخدا

تدثیر. [ ت َ ] ( ع مص ) آشیان نیکو بکردن مرغ. ( تاج المصادر بیهقی ) ( از اقرب الموارد ). درست ساختن مرغ آشیانه خود را. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || برهم نهاده شدن سنگها بر قتیل. ( منتهی الارب ). سنگ نهادن بر روی کشته.( ناظم الاطباء ). || پوشانیدن به دثار. ( المنجد ). پوشانیدن خفته به روی پوش. ( اقرب الموارد ). جامه در کسی پوشاندن. ( دهار ). || کشتن کسی را. ( المنجد ). کشتن قوم یکدیگر را. ( اقرب الموارد ).

پیشنهاد کاربران

بپرس