تدبیر ساز

لغت نامه دهخدا

تدبیرساز. [ ت َ ] ( نف مرکب ) مدبِّر. چاره جو. متفکر. عاقبت اندیش :
ندید او همی مردم رای ساز
رسیدش به تدبیرسازان نیاز.
فردوسی.
سقراط هفت سیر نهاد این را
تدبیرساز و کارکن و رهبر.
ناصرخسرو.

فرهنگ فارسی

مدبر چاره جو متفکر عاقبت اندیش ٠

پیشنهاد کاربران

بپرس