تدبیر زدن ؛ تدبیر کردن. حکم کردن و تصمیم گرفتن بر طبق تدبیر. رای زدن :هر یکی تدبیر و رایی میزدی. هر کسی در خون هر یک میشدی. مولوی.+ عکس و لینک