تدأم.[ ت َ دَءْ ءُ ] ( ع مص ) فروگرفتن چیزی را آب. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). فراگرفتن و بالا آمدن آب بر چیزی. ( اقرب الموارد ) ( از المنجد ). || برجستن گشن بر ناقه. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). برآمدن فحل بر ناقه. ( ذیل اقرب الموارد ). || برجستن و سوار شدن کسی بر کسی. ( از ذیل اقرب الموارد ).
فرهنگ فارسی
فرو گرفتن چیزی را آب فرا گرفتن و بالا آمدن آب بر چیزی یا برجستن گشن بر ناقه بر آمدن فحل بر ناقه یا برجستن و سوار شدن کسی بر کسی ٠