تدانی. [ ت َ ] ( ع مص ) به یکدیگر نزدیک شدن. ( زوزنی ). با همدیگر نزدیک شدن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). نزدیک شدن بعض قوم به بعضی دیگر. ( اقرب الموارد ) ( المنجد ). || ( اصطلاح صوفیه ) معراج مقربانست و معراج عالی آنان بالاصاله یعنی بدون وراثت به حضرت قاب قوسین منتهی شود و بحکم وراثت محمدیه به «حضرت او ادنی »رسد... ( تعریفات جرجانی ). || قلیل و ضعیف شدن شتر کسی. ( از ذیل اقرب الموارد ) ( از المنجد ).
فرهنگ فارسی
بیکدیگر نزدیک شدن با همدیگر نزدیک شدن نزدیک شدن بعض قوم به بعضی دیگر یا معراج مقربانست و معراج عالی آنان بالاصاله یا قلیل و ضعیف شدن شتر کسی ٠