تدامل

لغت نامه دهخدا

تدامل. [ ت َ م ُ ] ( ع مص ) با همدیگر صلح نمودن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). تصالح قوم. ( اقرب الموارد ) ( المنجد ).

فرهنگ فارسی

با همدیگر صلح نمودن تصالح قوم ٠

پیشنهاد کاربران

بپرس