تدافع
/tadAfo~/
مترادف تدافع: پاتک، پدافند، دفاع، دفع، پس زنی، دفع سازی، پدافند کردن، دفاع کردن
متضاد تدافع: تهاجم، حمله
برابر پارسی: ایستادگی، پدافند، همدیگر را پس زدن
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
۱- ( مصدر ) یکدیگر را راندن . هم را دفع کردن . همدیگر را پس زدن .۲- ( اسم ) دفع یکدیگر. جمع : تدافعات .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. [قدیمی] یکدیگر را دفع کردن، همدیگر را پس زدن.
پیشنهاد کاربران
🇮🇷 واژه ی برنهاده: پادرزمش 🇮🇷
یا پدآفند
یا پدآفند
🇮🇷 واژه ی برنهاده: پادرزمی 🇮🇷