تدابیر

/tadAbir/

مترادف تدابیر: پایان نگری ها، تدبیرها، چاره اندیشی ها، درایت ها، رایزنی ها، شورها، عاقبت اندیشی ها، مشورت ها

لغت نامه دهخدا

تدابیر. [ ت َ ] ( ع اِ ) ج ِ تدبیر. تدبیرها و بندوبست و ص-لاح دید. ( ناظم الاطباء ) : و انواع تدابیر موافق انوار تقادیر نمی آید. ( سندبادنامه ص 55 ). رجوع به تدبیر شود.

فرهنگ فارسی

( مصدراسم ) جمع تدبیر. ۱ - پایان بینیها کار ساختمانها. ۲- اندیشه ها.

فرهنگ معین

(تَ ) [ ع . ] (مص . اِ. ) جِ تدبر. ۱ - اندیشه ها. ۲ - پایان بینی ها.

فارسی به عربی

إِجراءات

پیشنهاد کاربران

پیش بینی ( در برخی باره ها )
نمونه:
با همه ی پیش بینی های ( تدابیر ) امنیتی در گورستان خاوران، شماری از خانواده های زندانیان سیاسی جانباخته در سال ۱۳۶۷ توانستند در واپسین روزهای سال ۱۴۰۱ بر سر مزارهای بی نام و نشان جانباختگان آن تبهکاری بیمانند تاریخی، یاد بستگان و دلبندان از دست رفته ی خویش را گرامی دارند.
...
[مشاهده متن کامل]

پیش نگری
راهکارها
اقدامات

بپرس