تدابیر
/tadAbir/
مترادف تدابیر: پایان نگری ها، تدبیرها، چاره اندیشی ها، درایت ها، رایزنی ها، شورها، عاقبت اندیشی ها، مشورت ها
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
پیش بینی ( در برخی باره ها )
نمونه:
با همه ی پیش بینی های ( تدابیر ) امنیتی در گورستان خاوران، شماری از خانواده های زندانیان سیاسی جانباخته در سال ۱۳۶۷ توانستند در واپسین روزهای سال ۱۴۰۱ بر سر مزارهای بی نام و نشان جانباختگان آن تبهکاری بیمانند تاریخی، یاد بستگان و دلبندان از دست رفته ی خویش را گرامی دارند.
... [مشاهده متن کامل]
نمونه:
با همه ی پیش بینی های ( تدابیر ) امنیتی در گورستان خاوران، شماری از خانواده های زندانیان سیاسی جانباخته در سال ۱۳۶۷ توانستند در واپسین روزهای سال ۱۴۰۱ بر سر مزارهای بی نام و نشان جانباختگان آن تبهکاری بیمانند تاریخی، یاد بستگان و دلبندان از دست رفته ی خویش را گرامی دارند.
... [مشاهده متن کامل]
پیش نگری
راهکارها
اقدامات