تخمم

لغت نامه دهخدا

تخمم. [ ت َ خ َم ْ م ُ ] ( ع مص ) خوردن ریزه های طعام را که بر خوان باقی ماند. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ) ( از المنجد ).

فرهنگ فارسی

خوردن ریزه های طعام را که بر خوان باقی ماند .

پیشنهاد کاربران

بپرس