تخماقی کردن. [ ت ُ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) تخماق کوب کردن. کوبیدن و له کردن : سرش را تخماقی کردن ؛ سر او را با تخماق له کردن. رجوع به تخماق و تخماق کوب کردن شود.
فرهنگ فارسی
تخماق کوب کردن کوبیدن و له کردن : سرش را تخماقی کردن سر او را با تخماق له کردن .