تخم گذاشتن
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
مترادف ها
ایجاد کردن، اندیشیدن، تخم گذاشتن، خط انداختن، هاشور زدن، روی تخم نشستن، تخم دادن، جوجه بیرون امدن
تخم گذاشتن
تخم گذاشتن، تخم ریختن
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید