تخم شکستن

لغت نامه دهخدا

تخم شکستن. [ ت ُ ش ِ ک َ ت َ ] ( مص مرکب ) شکستن تخم. خُرد کردن تخم. || عملی که زنان برای رفع اثر چشم زخم کنند و آن چنانست که تخم مرغی را میان دو کف دست گیرند و فشار دهند و نام یک یک کسان و خویشان و همسایگان و آشنایان برند و در بردن آن نام که تخم بشکند، چشم زننده اوست که با شکستن تخم اثر و زهر چشم نابود شود و به چشم زخم زننده بازگردد. ( از یادداشت های مرحوم دهخدا ).

فرهنگ فارسی

شکستن تخم خورد کردن تخم . یا عملی که زنان برای رفع اثر چشم زخم کنند و آنچنانست که تخم مرغی را میان دو کف دست گیرند و فشار دهند و نام یک یک کسان و خویشان و همسایگان و آشنایان برند و در بردن آن نام که تخم بشکند چشم زننده اوست که با شکستن تخم اثر و زهر چشم نابود شود و به چشم زخم زننده باز گردد .

دانشنامه آزاد فارسی

تُخم شکستن
در باورهای عامیانه ایرانیان از انواع ترفندهای دفع چشم زخم و آن چنان بود که بر یک سرِ تخم مرغ نام شخص مریض احوال و بر سرِ دیگر آن نام پدر او را می نویسند و تمام سطح تخم مرغ را به نام کسانِ او سیاه می کنند. دو سکّه بر دو سرِ تخم مرغ می گذارند و میان تکه ای از لباسِ فردِ چشم خورده جای می دهند و با گفتنِ نامِ یک یک کسانی که بر تخم مرغ نوشته اند، تخم مرغ را می فشارند. آن که به بردن نامش تخم مرغ بشکند، رسانندۀ چشم زخم است. کمی از زردۀ تخم مرغ را به پا و سر مریض می مالند و آن تکه لباس را با قدری نمک و تکه ای زغال و سکه ها در کوچه می گذارند تا گدایی بردارد.

پیشنهاد کاربران

بپرس