تخم ریز

لغت نامه دهخدا

تخم ریز. [ ت ُ ] ( نف مرکب ) زراعت کننده. ( برهان ). تخم افشان. || ( ن مف مرکب ، اِ مرکب ) محل زراعت. ( برهان ). جایی که تخم در آن افشانده شود. تخم افشان. || خاگینه را نیز گفته اند. ( برهان ). خاگینه. ( فرهنگ رشیدی ). خاگینه که از تخم مرغ سازند. ( آنندراج ). || قیمه ای که در وقت بریان کردن تخم مرغ بر آن ریزند و بر هم زنند تا همه یکی شود و با نان خورند، و سنبوسه هم از آن سازند. قوت باه دهد. ( برهان ).

فرهنگ فارسی

زراعت کننده . تخم افشان . یا محل زراعت . جاییکه تخم در آن افشانده شود . یا خاگینه را نیز گفته اند . خاگینه . خاگینه که از تخم مرغ سازند . قیمه ایکه در وقت بریان کردن تخم مرغ بر آن ریزند و بر هم زنند تا همه یکی شود و با نان خورند .

مترادف ها

ovipositor (اسم)
تخم ریز

پیشنهاد کاربران

بپرس