تخم جن
فرهنگ معین
پیشنهاد کاربران
تخم جن اصطلاح هس یعنی بچه چموش و بازیگوش
تخم جن یعنی بچه جن یعنی پدر شخص جن است یعنی جن به مادرش تجاوز کرده وحاصل آمیزش جن وانسان است
تخم جن یعنی پدرت جنه یعنی جن به مادرت تجاوز کرده ونتیجه تو شدی
بابا. تخم جن یک فحش به معنی خایه جن
تخم جن در واقع به اینکه یکی از جنیان در نطفه مشارکت کرده اشاره دارد. ( اخیرا به این معنا جنسان یعنی تلفیق جن و انسان هم میگویند. )
و باور بر این است که در نطفه ی حرامزاده، ابلیس که از جنیان است مشارکت میکند
... [مشاهده متن کامل]
پس تخم جن میتواند در لغت به معنی حرامزاده هم باشد.
اما در اصطلاح روزمره بار منفی خود را گویا از دست داده است و فقط به معنای ناآرام دلالت دارد.
و باور بر این است که در نطفه ی حرامزاده، ابلیس که از جنیان است مشارکت میکند
... [مشاهده متن کامل]
پس تخم جن میتواند در لغت به معنی حرامزاده هم باشد.
اما در اصطلاح روزمره بار منفی خود را گویا از دست داده است و فقط به معنای ناآرام دلالت دارد.
اگر شما زبان و زبان شناسی را خوب نمی دانید ترویج عقاید و یا نشر مطالب نا پخته را هم نه کنید
ریشه بیشتر زبان دیگر دنیا از زبان فارسی گرفته شده
ایران اولین ساختار زبان و فرهنگ و تمدن و خیلی چیز های دیگر در دنیا را پایه ریزی کرده
... [مشاهده متن کامل]
آن وقت شما ریشه زبان فارسی را از زبان هندی و غیرو ذالک می دانید
خواستید
خواهم گفت که اساس ریشه و زبان هیجا و سیلاب و آوایی چه گونه و از کجا شکل گرفته
چرا این قدر منفورانه برخورد می کنید
ریشه بیشتر زبان دیگر دنیا از زبان فارسی گرفته شده
ایران اولین ساختار زبان و فرهنگ و تمدن و خیلی چیز های دیگر در دنیا را پایه ریزی کرده
... [مشاهده متن کامل]
آن وقت شما ریشه زبان فارسی را از زبان هندی و غیرو ذالک می دانید
خواستید
خواهم گفت که اساس ریشه و زبان هیجا و سیلاب و آوایی چه گونه و از کجا شکل گرفته
چرا این قدر منفورانه برخورد می کنید
تخم جن: بچه ی زبر و زرنگ، کودک ناآرام.
( ( بلند شد آمد طرف میز آرزو . "چطوری ؟"بد نیستم ، اگر این آیه ی تخم جن اجازه بده . "اخم کرد و افتاد به جان سگک های کیف سیاه . ) )
( ( عادت می کنیم ، زویا پیرزاد ، چاپ 23 ، 1390 ، ص 9 . ) )
( ( بلند شد آمد طرف میز آرزو . "چطوری ؟"بد نیستم ، اگر این آیه ی تخم جن اجازه بده . "اخم کرد و افتاد به جان سگک های کیف سیاه . ) )
( ( عادت می کنیم ، زویا پیرزاد ، چاپ 23 ، 1390 ، ص 9 . ) )
تخم جن. الف. کودک ناآرام. ب. بچة زبر و زرنگ. پ. لفظ محبت آمیز میان دوستان نزدیک. ( منبع: فرهنگ فارسی معین )