تخلف افتادن.[ ت َ خ َل ْ ل ُ اُ دَ ] ( مص مرکب ) خلاف وعده و عهد واقع شدن امری. در این بیت ، خطا بودن ، تفسیر بخطا کردن ،تعبیر نادرست و مانند آنها معنی میدهد : بود این نکته پر روشن که در باب جناب تو تخلف تا ابد افتاده در اقوال انسانی.
علی خراسانی ( از آنندراج ).
فرهنگ فارسی
( مصدر ) خلاف واقع شدن .
پیشنهاد کاربران
تخلف رخ دادن
تخلف افتادن :واپس ایستادن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۱۰۸ ) .