تصور کن یک کیک داری و قول دادی که تو یک هفته ی دیگه اون کیک رو به دوستت بدی. حالا دوستت می گوید: "اگه کیک رو زودتر به من بدی، نیازی نیست تمام کیک رو بدی، کمی از اون رو نگه دار برای خودت. " پس تو یک تکه کوچک کیک رو نگه می داری و بقیه ش رو زودتر به دوستت می دی.
... [مشاهده متن کامل]
حالا داستان کیک ما مثل "تخفیفات مقتضیه" در دنیای بزرگ ترهاست. وقتی کسی به دیگری پول یا چیزی قرض می ده، اون شخصی که قرض گرفته معمولاً باید بعد از مدتی، کمی پول اضافه تر به عنوان "سود" بده به همراه پولی که گرفته. اما اگر زودتر پول رو بده، شاید نیازی نیست پول اضافه ای بده چون کسی که پول داده نیازی به صبر کردن طولانی تر نداره. به همین خاطر، می تونه کمی تخفیف بده به اون کسی که قرض گرفته و نگوید که کل پول اضافه رو باید بده. اینجوری هر دو نفر راضی هستند.
... [مشاهده متن کامل]
حالا داستان کیک ما مثل "تخفیفات مقتضیه" در دنیای بزرگ ترهاست. وقتی کسی به دیگری پول یا چیزی قرض می ده، اون شخصی که قرض گرفته معمولاً باید بعد از مدتی، کمی پول اضافه تر به عنوان "سود" بده به همراه پولی که گرفته. اما اگر زودتر پول رو بده، شاید نیازی نیست پول اضافه ای بده چون کسی که پول داده نیازی به صبر کردن طولانی تر نداره. به همین خاطر، می تونه کمی تخفیف بده به اون کسی که قرض گرفته و نگوید که کل پول اضافه رو باید بده. اینجوری هر دو نفر راضی هستند.