تخفیف دادن. [ ت َ دَ ] ( مص مرکب ) آرام دادن. کم کردن. کاستن. ( ناظم الاطباء ). سبک ساختن. کاستن رنج : حدیث عشق دراز است و یار نازک طبعدماغ دردسرش نیست میدهم تخفیف.طالب آملی ( از آنندراج ).
abate (فعل)کم شدن، خرد شدن، تخفیف دادن، خرد کردن، کاستن، رفع نمودن، اب گرفتن از، به زور تصرف کردن، خرد ساختن، فرو نشستنrelieve (فعل)تخفیف دادن، کمک کردن، داشتن، تسلی دادن، بر کنار کردن، خلاص کردن، تغییر پست دادن، بر جسته ساختن، ریدنmitigate (فعل)تخفیف دادن، خرد کردن، خرد ساختن، سبک کردن، تسکین دادنassuage (فعل)تخفیف دادن، ارام کردنdiscount (فعل)تخفیف دادن، کاستن، برات را نزول کردنalight (فعل)تخفیف دادن، فرود امدن، پیاده شدن، فروکش کردنbate (فعل)تخفیف دادن، خرد ساختن، کم کردن، دلیل و برهان اوردن، نگهداشتن، پایین اوردن، بال زدن بطرف پایین، خیساندنderogate (فعل)تخفیف دادن، کاستن، باطل کردن، خفت دادن، فسخ کردن، کسر کردن، عمل موهن انجام دادنextenuate (فعل)تخفیف دادن، خرد کردن، خرد ساختن، کم کردن، رقیق کردن، نازک کردن، کم تقصیر قلمداد کردن، کاستن از، کوچک کردن، کم ارزش قلمداد کردنlower (فعل)خرد شدن، تخفیف دادن، فروکش کردن، پایین اوردن، تنزل دادن، کاستن از، اخم کردنpull down (فعل)تخفیف دادن، کاستن، پایین اوردن، خراب کردن، دریافت کردن