تخطی کردن
مترادف تخطی کردن: تجاوز کردن، تعدی کردن، تخلف کردن، عدول کردن، تمرد کردن، سرپیچی کردن
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
تجاوز و گذشتن از حد .
مترادف ها
حمله کردن، تخطی کردن، تجاوز کردن
رنجاندن، دلخور کردن، اذیت کردن، تخطی کردن، صدمه زدن، متغیر کردن
نقض کردن، تخلف کردن از، تخطی کردن
تخطی کردن، دست درازی کردن، دست اندازی کردن، تجاوز کردن
تخطی کردن، تجاوز کردن، تعدی کردن
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
بهترین واژه برای خطا = تباه میباشد . هم هم اوایی دارد و هم در همه جا زیبایی چمندی ( معنایی ) دارد
خطا = تباه / ایراد / کَجَک
خطا کار = تباهکار
دچار خطا شد = دچار تباه شد
خروجی این دستور بدون خطا می باشد = خروجی این دستور بدون تباه/ایراد/کَجَک می باشد.
... [مشاهده متن کامل]
خاطی = تبهکار / کجرو / کجکار
تخطی = لغزش / کجروی / کجرَجی ( کج رَجی ( رَج = ردیف / اصول ) )
خطا = تباه / ایراد / کَجَک
خطا کار = تباهکار
دچار خطا شد = دچار تباه شد
خروجی این دستور بدون خطا می باشد = خروجی این دستور بدون تباه/ایراد/کَجَک می باشد.
... [مشاهده متن کامل]
خاطی = تبهکار / کجرو / کجکار
تخطی = لغزش / کجروی / کجرَجی ( کج رَجی ( رَج = ردیف / اصول ) )
پای از خط بیرون شدن ؛ از حد تجاوز کردن :
پای دلم برون نشد از خط مهر او
نی مهره امید من از ششدر سخاش.
خاقانی.
- پای از خط خود بیرون نهادن ؛ ازحد خویش تجاوز کردن. ( یادداشت بخط مؤلف ) .
پای دلم برون نشد از خط مهر او
نی مهره امید من از ششدر سخاش.
خاقانی.
- پای از خط خود بیرون نهادن ؛ ازحد خویش تجاوز کردن. ( یادداشت بخط مؤلف ) .