تخضیب. [ ت َ ] ( ع مص ) خضاب کردن. ( تاج المصادر بیهقی ). رنگ کردن چیزی را. ( منتهی الارب ). رنگ کردن چیزی را. و تشدید بخاطر مبالغت بود. ( اقرب الموارد ) ( المنجد ). رنگ کردن. ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ).