تخضع

لغت نامه دهخدا

تخضع. [ ت َ خ َض ْ ض ُ ] ( ع مص ) فروتنی کردن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( دهار ) ( آنندراج ).فروتنی نمودن. ( زوزنی ). بر خود بستن فروتنی را. ( ناظم الاطباء ). به تکلف فروتنی نمودن. ( اقرب الموارد ) ( المنجد ). || زاری نمودن. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ معین

(تَ خَ ضُّ ) [ ع . ] (مص ل . ) فروتنی کردن .

فرهنگ عمید

۱. زاری کردن.
۲. اظهار فروتنی کردن.

پیشنهاد کاربران

بپرس