تخریس

لغت نامه دهخدا

تخریس. [ ت َ ] ( ع مص ) زن زاج را طعام ساختن. ( زوزنی ). برای زنی که زائیده باشد طعام ساختن. ( آنندراج ). طعام مهمانی ولادت پختن برای زن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). زن ِ زاج را طعام پختن. ( از اقرب الموارد ) ( از المنجد ).

پیشنهاد کاربران

بپرس