[ویکی اهل البیت] این صفحه مدخلی از کتاب فرهنگ عاشورا است
الهام بخشی تربت خونین سیدالشهدا علیه السلام در راه مبارزه با ستم، سبب شد که شیعه، همواره مرقد آن شهید را تکریم و بر گرد آن تجمع کند.
توصیه های اکید ائمه نیز نسبت به زیارت قبر امام حسین علیه السلام این شور و الهام را می افزود. همین سبب شد که حکام ستمگر همواره احساس خطر کنند و این کانون را از هم بپاشند. از دوران بنی امیه که زیارت آن حضرت، ممنوع و تحت کنترل بود تا زمان هارون الرشید که حتی درخت سدری را که سایه بان زائران بود قطع کردند، تا زمان متوکل عباسی که اوج آن سختگیری ها و ممانعت هابود تا زمان استیلای وهابیون و غارت کربلا و تخریب حرم حسینی، همه و همه گویای وحشت دشمنان حق و اهل بیت، از جلوه گری این خورشیدهای تابان بود.
متوکل عباسی، پاسگاهی در نزدیکی کربلا زده و به افراد خویش فرمان اکید داده بود که: هر کس را دیدید قصد زیارت حسین را دارد، بکشید. به امر متوکل، هفده بار قبر حسین علیه السلام را خراب کردند.
در یکی از این نوبت ها، «دیزج یهودی » را مامور تغییر و تبدیل و تخریب قبر مطهر کرد. او نیز با غلامان خویش سراغ قبر رفت و حتی قبر را شکافت و به حصیری که پیکر امام در آن بود برخورد کرد که از آن بوی مشک می آمد. دوباره خاک روی آن ریختند و آب بستند و آن زمین را می خواستند با گاو، شخم بزنند که گاوها پیشروی نمی کردند.
هارون الرشید نیز یک بار به والی کوفه فرمان داد تا قبر حسین بن علی علیه السلام را خراب کند. اطراف آن را عمارت ها ساخته و زمین هایش را زیر کشت و زراعت بردند. به متوکل خبر دادند که مردم در سرزمین «نینوا» برای زیارت قبر حسین علیه السلام جمع می شوند و از این رهگذر، جمعیت انبوهی پدید می آید و کانون خطری تشکیل می شود.
متوکل به یکی از فرماندهان ارتش خود در معیت تعدادی از لشگریان ماموریت داد تا مرقد مطهر را بشکافند و مردم را متفرق ساخته، از تجمع بر سر قبر آن حضرت و زیارت قبر او جلوگیری کنند. او هم طبق دستور، مردم را از پیرامون قبر پراکنده ساخت. این حادثه در سال 237 هجری بود ولی مردم در موسم زیارت، باز هم تجمع کرده، علیه او شورش کردند و بی باکانه به ماموران خلیفه گفتند: اگر تا آخرین نفر هم کشته شویم، دست برنمی داریم و بازماندگان ما به زیارت خواهند آمد.
وقتی حادثه به متوکل گزارش شد به آن فرمانده نوشت که دست از مردم بردارد و به کوفه بازگردد و چنین وانمود کند که مسافرتش به کوفه در رابطه با مصالح مردم بوده... تا این که در سال 247 باز تجمع مردم زیاد شد. به نحوی که در آن محل، بازاری درست شد مجددا بنای سخت گیری گذاشتند.
الهام بخشی تربت خونین سیدالشهدا علیه السلام در راه مبارزه با ستم، سبب شد که شیعه، همواره مرقد آن شهید را تکریم و بر گرد آن تجمع کند.
توصیه های اکید ائمه نیز نسبت به زیارت قبر امام حسین علیه السلام این شور و الهام را می افزود. همین سبب شد که حکام ستمگر همواره احساس خطر کنند و این کانون را از هم بپاشند. از دوران بنی امیه که زیارت آن حضرت، ممنوع و تحت کنترل بود تا زمان هارون الرشید که حتی درخت سدری را که سایه بان زائران بود قطع کردند، تا زمان متوکل عباسی که اوج آن سختگیری ها و ممانعت هابود تا زمان استیلای وهابیون و غارت کربلا و تخریب حرم حسینی، همه و همه گویای وحشت دشمنان حق و اهل بیت، از جلوه گری این خورشیدهای تابان بود.
متوکل عباسی، پاسگاهی در نزدیکی کربلا زده و به افراد خویش فرمان اکید داده بود که: هر کس را دیدید قصد زیارت حسین را دارد، بکشید. به امر متوکل، هفده بار قبر حسین علیه السلام را خراب کردند.
در یکی از این نوبت ها، «دیزج یهودی » را مامور تغییر و تبدیل و تخریب قبر مطهر کرد. او نیز با غلامان خویش سراغ قبر رفت و حتی قبر را شکافت و به حصیری که پیکر امام در آن بود برخورد کرد که از آن بوی مشک می آمد. دوباره خاک روی آن ریختند و آب بستند و آن زمین را می خواستند با گاو، شخم بزنند که گاوها پیشروی نمی کردند.
هارون الرشید نیز یک بار به والی کوفه فرمان داد تا قبر حسین بن علی علیه السلام را خراب کند. اطراف آن را عمارت ها ساخته و زمین هایش را زیر کشت و زراعت بردند. به متوکل خبر دادند که مردم در سرزمین «نینوا» برای زیارت قبر حسین علیه السلام جمع می شوند و از این رهگذر، جمعیت انبوهی پدید می آید و کانون خطری تشکیل می شود.
متوکل به یکی از فرماندهان ارتش خود در معیت تعدادی از لشگریان ماموریت داد تا مرقد مطهر را بشکافند و مردم را متفرق ساخته، از تجمع بر سر قبر آن حضرت و زیارت قبر او جلوگیری کنند. او هم طبق دستور، مردم را از پیرامون قبر پراکنده ساخت. این حادثه در سال 237 هجری بود ولی مردم در موسم زیارت، باز هم تجمع کرده، علیه او شورش کردند و بی باکانه به ماموران خلیفه گفتند: اگر تا آخرین نفر هم کشته شویم، دست برنمی داریم و بازماندگان ما به زیارت خواهند آمد.
وقتی حادثه به متوکل گزارش شد به آن فرمانده نوشت که دست از مردم بردارد و به کوفه بازگردد و چنین وانمود کند که مسافرتش به کوفه در رابطه با مصالح مردم بوده... تا این که در سال 247 باز تجمع مردم زیاد شد. به نحوی که در آن محل، بازاری درست شد مجددا بنای سخت گیری گذاشتند.
wikiahlb: تخریب_قبر_امام_حسین_علیه_السلام