تخریب دولت شهر آتن توسط هخامنشیان در خلال دومین تهاجم ایرانیان به یونان رخ داد. این تخریب در دو فاز و در سال های ۴۸۰ تا ۴۷۹ میلادی صورت گرفت.
داریوش بزرگ در آخرین سال های عمر می خواست که برای انتقام جویی از یونانیان بخاطر به غارت بردن و به آتش کشیدن سارد پایتخت لیدیه و همچنین برای جبران کردن شکست سپاه ایران در نبرد ماراتون به یونان قشون بکشد اما با نبود پایگاهی در سرزمین اصلی یونان، چاره ای جز طراحی یک عملیات گسترده زمینی باقی نمی ماند. در چنین لشگرکشی، ایرانیان تا مرزهای تسالی در قلمرو خود یعنی تراکیه و مقدونیه پیش روی کردند، اما پس از آن، اتحاد ایالات یونان می توانست به شکل گیری مقاومت جدی بیانجامد. داریوش بزرگ جهت اطمینان از پیروزی، تدارکی گسترده آغاز کرد که هرودوت مدت آن را سه سال می داند اما از طرفی یونانیان آن را نتیجه اختلال سلامتی داریوش دانستند. پیش از تکمیل این قوا، مصریان در ۴۸۷ قیام کردند و کمی پس از آن داریوش بزرگ در ۴۸۶ درگذشت. بعد از او پسر وی خشایارشا در صدد برآمد که انتقام پدر را به نتیجه برساند. شاید به غیر از این آنچه وی را به این اندیشه انداخت، اصرار مردونیه ( داماد داریوش بزرگ و پسر گبریاس ) و مخصوصاً تبعیدیان آتنی مقیم دربار بود. در خود آتن هم البته انتظار این انتقام جویی می رفت و تمیستوکل سردار آتن پس از ماجرای نبرد ماراتون، قسمت عمده ای از ثروت آتن را در راه تقویت نیروی دریایی صرف کرد.
... [مشاهده متن کامل]
بالاخره خشایارشا تصمیم به جنگ با یونان گرفت و بدون شک نیروی بی سابقه ای را تجهیز کرد اما البته این نیرو آنقدر هم که هرودوت ادعا می کند، نمی توانست به یک ارتش میلیونی بالغ بوده باشد، چرا که چنین تعدادی سپاه و وسایل اگر هم تجهیزش برای خشایارشا ممکن می شد، تهیهٔ وسایل و آذوقهٔ آن در سرزمینهای تراکیه و مقدونیه میسر نبود. مع هذا اینکه هرودوت می گوید چهل و هشت گونه اقوام مختلف درین سپاه وجود داشته اند، ممکن است، درست باشد.
احتمالاً نیروهای آسیایی که همراه خشایارشا از هلس پونت ( تنگه داردانل ) گذشتند، تنها شامل شش لشکر پیادهٔ ده هزار نفری، لشکر ده هزار نفری گارد جاویدان و بین نه تا ده هزار سوارنظام بوده است.
هرودوت انگیزهٔ سیاسی دولت−شهرهای مستقل یونانی را یادآور شده است که در دفاع از فرهنگ و شیوهٔ زندگی و نیز بهره مندی شهروندان از تساوی و آزادی، تحت قوانین که توسط برگزیدگان خود تصویب و به اجرا درمی آمد، با یکدیگر متحد شده بودند. هر چند نام این نظام سیاسی دموکراسی بود، اما این نظام سیاسی صرفاً متعلق به مالکان مرد بود و زنان و بردگان و دیگر طبقات جامعه نفعی از آن نمی بردند.
داریوش بزرگ در آخرین سال های عمر می خواست که برای انتقام جویی از یونانیان بخاطر به غارت بردن و به آتش کشیدن سارد پایتخت لیدیه و همچنین برای جبران کردن شکست سپاه ایران در نبرد ماراتون به یونان قشون بکشد اما با نبود پایگاهی در سرزمین اصلی یونان، چاره ای جز طراحی یک عملیات گسترده زمینی باقی نمی ماند. در چنین لشگرکشی، ایرانیان تا مرزهای تسالی در قلمرو خود یعنی تراکیه و مقدونیه پیش روی کردند، اما پس از آن، اتحاد ایالات یونان می توانست به شکل گیری مقاومت جدی بیانجامد. داریوش بزرگ جهت اطمینان از پیروزی، تدارکی گسترده آغاز کرد که هرودوت مدت آن را سه سال می داند اما از طرفی یونانیان آن را نتیجه اختلال سلامتی داریوش دانستند. پیش از تکمیل این قوا، مصریان در ۴۸۷ قیام کردند و کمی پس از آن داریوش بزرگ در ۴۸۶ درگذشت. بعد از او پسر وی خشایارشا در صدد برآمد که انتقام پدر را به نتیجه برساند. شاید به غیر از این آنچه وی را به این اندیشه انداخت، اصرار مردونیه ( داماد داریوش بزرگ و پسر گبریاس ) و مخصوصاً تبعیدیان آتنی مقیم دربار بود. در خود آتن هم البته انتظار این انتقام جویی می رفت و تمیستوکل سردار آتن پس از ماجرای نبرد ماراتون، قسمت عمده ای از ثروت آتن را در راه تقویت نیروی دریایی صرف کرد.
... [مشاهده متن کامل]
بالاخره خشایارشا تصمیم به جنگ با یونان گرفت و بدون شک نیروی بی سابقه ای را تجهیز کرد اما البته این نیرو آنقدر هم که هرودوت ادعا می کند، نمی توانست به یک ارتش میلیونی بالغ بوده باشد، چرا که چنین تعدادی سپاه و وسایل اگر هم تجهیزش برای خشایارشا ممکن می شد، تهیهٔ وسایل و آذوقهٔ آن در سرزمینهای تراکیه و مقدونیه میسر نبود. مع هذا اینکه هرودوت می گوید چهل و هشت گونه اقوام مختلف درین سپاه وجود داشته اند، ممکن است، درست باشد.
احتمالاً نیروهای آسیایی که همراه خشایارشا از هلس پونت ( تنگه داردانل ) گذشتند، تنها شامل شش لشکر پیادهٔ ده هزار نفری، لشکر ده هزار نفری گارد جاویدان و بین نه تا ده هزار سوارنظام بوده است.
هرودوت انگیزهٔ سیاسی دولت−شهرهای مستقل یونانی را یادآور شده است که در دفاع از فرهنگ و شیوهٔ زندگی و نیز بهره مندی شهروندان از تساوی و آزادی، تحت قوانین که توسط برگزیدگان خود تصویب و به اجرا درمی آمد، با یکدیگر متحد شده بودند. هر چند نام این نظام سیاسی دموکراسی بود، اما این نظام سیاسی صرفاً متعلق به مالکان مرد بود و زنان و بردگان و دیگر طبقات جامعه نفعی از آن نمی بردند.