تخرس

لغت نامه دهخدا

تخرس. [ ت َ خ َرْ رُ ] ( ع مص ) طعام ولادت خود پختن زن. ( منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ). طعام ساختن زائو برای خویشتن. ( از اقرب الموارد ) ( از المنجد ). فی المثل : تخرسی یا نفس ُ لامُخَرّسةَ لک ؛ برای مردی مثل زنند که خود به کار خویش پردازد، آنگاه که کسی را نیابد که بدان کار پردازد. ( اقرب الموارد ).

پیشنهاد کاربران

بپرس