تخذیم. [ ت َ ] ( ع مص ) مبالغه خَذْم. ( زوزنی ). بریدن و پاره پاره کردن چیزی را. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). تقطیع. ( اقرب الموارد ). بسرعت بریدن چیزی را. ( المنجد ).