تخدر. [ ت َ خ َدْدُ ] ( ع مص ) پردگی شدن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ). اختدار. ( اقرب الموارد ) ( المنجد ) ( منتهی الارب ). پنهان گردیدن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). پوشیده گردیدن و در پرده شدن. استتار. ( اقرب الموارد ) ( المنجد ).
۱- ( مصدر ) کرخ شدن خفتن سست شدن . ۲- پردگی شدن بپرده نشستن پنهان گریدن . ۳- ( اسم ) سستی کرخی . ۴- اختفا.