دیکشنری
مترجم
بپرس
تخت کردن
مترادف تخت کردن
: هموار ساختن، مسطح کردن، تسطیح کردن، صاف کردن، هم سطح کردن، تراز کردن
معنی انگلیسی
:
even
,
flatten
,
plane
,
terrace
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
تخت کردن.[ ت َ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) هموار کردن. تسطیح. مسطح کردن. || پر کردن. لبالب کردن. کامل کردن.
فرهنگ فارسی
( مصدر ) هموار و مسطح کردن .
مترادف ها
tabulate
(فعل)
مسطح کردن، جدول بندی کردن، تخت کردن
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها