تخت پایه. [ ت َ ی َ / ی ِ ] ( اِ مرکب ) پایه تخت. زیر تخت : همه در زیر تخت پایه شاه صف کشیدند چون ستاره و ماه.نظامی.پایه بر پایه ، بردوید به بام رفت تا تخت پایه بهرام.نظامی.گفتمش همسر تو سایه تست تاج من خاک تخت پایه تست.نظامی.