تخت طاوس
لغت نامه دهخدا
تخت طاوس. [ ت َ ت ِ وو ] ( اِخ ) تخت مرصع به جواهری بود در دوره قاجاریه و صاحب تاریخ عضدی گوید در اول آن تخت را تخت خورشید می گفتندو در شب زفاف با تاج الدوله که نامش طاوس خانم بوده چون آن تخت را برای فتحعلیشاه زده بودند بعدها آنرا بنام تخت طاوس نامیدند. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ).
تخت طاوس. [ ت َ ت ِ وو ] ( اِخ ) یک فرسخ و نیم پیشتر مشرقی فتح آباد است. نام محلی کنار راه آباده و شیراز میان باغ لردی و تخت جمشید در هشتصد و سی و یک هزار و هفتصد گزی تهران. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ).
تخت طاوس. [ ت َ ت ِ وو ] ( اِخ ) تختی که نادر از سفرهند آورده و تا اوایل قاجاریه در ایران بوده است.
فرهنگ فارسی
تختی که نادر از سفر هند آورده و تا اوایل قاجاریه در ایران بوده است .
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید