تخت دار
لغت نامه دهخدا
تخت دار. [ ت َ ] ( نف مرکب ) تاجور. پادشاه. دارنده اریکه و صاحب سریر سلطنتی : و ذکر محامد اخلاق این پادشاه خوب سیرت و این تخت دار جوانبخت همه کس بخواند. ( راحةالصدور راوندی ).
فرهنگ عمید
۲. (اسم ) جامۀ خواب که بر روی تخت بگسترانند، رختخواب.
۳. (اسم، صفت ) [قدیمی، مجاز] پادشاه.
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید