تخت خسرو

لغت نامه دهخدا

تخت خسرو. [ ت َ ت ِ خ ُ رَ / رُو ] ( اِخ ) نام تخت خسرو پرویز که طاق مانند بود ومانند آسمان صور بروج و کواکب در آن نقش یافته بود... ( انجمن آرا ) ( آنندراج ). رجوع به تخت طاقدیس شود.

تخت خسرو. [ ت َ ت ِ خ ُ رَ / رُو ] ( اِخ ) خرابه ای در جنگل زیارت خواسته رود، از دهات استراباد رستاق. رجوع به سفرنامه مازندران رابینو بخش انگلیسی ص 128 و ترجمه وحید ص 171 شود.

فرهنگ فارسی

۱- تختی بوده است چند طبقه که طبق روایت از فریدون بخسرو پرویز رسیده بود وبنا بگفته مولف غرر سیر الملوک مرکب از عاج و ساج بود و صفحه ها و نرده های آنرا از زر وسیم ساخته بودند . طول آن ۱۸٠ ذراع و عرض ۱۳٠ ذراع وارتفاع آن ۱۵ ذراع بوده و پله هایی از چوب سیاه و آبنوس با قاب زرین داشت و دارای طاقی از طلا و لاجورد بود که صورفلکی و ستارگان و بروج واقالیم هفتگانه وصورت پادشاهان و حالات مختلف ایشان در مجالس بزم و رزم و شکاربر آن نقش شده بود و آلتی در آن تعبیه کرده بودند که ساعت های مختلف روز را تعیین میکرد . این تخت چهار قطعه فرش زربفت مزین مروارید و یاقوت داشته که هر یک معرف یکی از چهار فصل سال بودهاست.
خرابه ای در جنگل زیارت خواسته رود از دهات استراباد رستاق .

گویش مازنی

/taKhte Khosro/ از مکان های واقع در روستای زیارت گرگان

پیشنهاد کاربران

بپرس