تخت بخت

لغت نامه دهخدا

تخت بخت. [ ت َ ب َ ] ( اِ مرکب ) اقبال و دولت. ( ناظم الاطباء ).
- تخت بخت مملکت ؛ حکومت و فرمانروایی : دختر بهمن اسفندیار که پیش از آمدن اسکندر بدان حدود بر، تخت بخت مملکت در تحت تصرف و فرمان او بود اساس و بنای آنرا فرمود. ( ترجمه محاسن اصفهان ص 16 ).

فرهنگ فارسی

اقبال و دولت . یا تخت بخت مملکت حکومت و فرمانروایی

پیشنهاد کاربران

بپرس