تخارش

لغت نامه دهخدا

تخارش. [ ت َ رُ] ( ع مص ) برانگیخته شدن سگان برای جنگ با یکدیگر. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). تهارش. ( قطر المحیط ). تخارش کلاب و سنانیر؛ تخادش و تمزیق بعض آنان مر بعض دیگر را. ( اقرب الموارد ).

فرهنگ فارسی

برانگیخته شدن سگان برای جنگ با یکدیگر تهارش تخارش کلاب و سنانیر

پیشنهاد کاربران

بپرس