تخادع

لغت نامه دهخدا

تخادع. [ ت َ دُ ] ( ع مص ) فریبش نمودن. ( دهار ). خود را فریب خورده وانمود کردن و فریب خورده نبودن. ( از منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ) ( از آنندراج ) ( از اقرب الموارد ) ( از قطر المحیط ). || فریفتن بعضی مر بعضی را. ( از منتهی الارب ) ( از آنندراج ). تخاتل.

فرهنگ معین

(تَ دُ ) [ ع . ] ۱ - (مص م . ) یکدیگر را فریفتن . ۲ - (مص ل . ) خود را فریب خورده وا نمودن در صورتی که نباشند، ج . تخادعات .

فرهنگ عمید

۱. خود را فریب خورده وانمود کردن.
۲. یکدیگر را فریب دادن.

پیشنهاد کاربران

بپرس