تخاجؤ. [ ت َ ج ُءْ ] ( ع مص ) آهسته روی. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). آهسته روی کردن. ( ناظم الاطباء ). تباطؤ. ( قطر المحیط ). || دبر را پر باد کرده برآوردن مؤخر آنرا بسوی ماوراء. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). ورم کردن دبر و بیرون شدن مؤخرآن به ماوراء. ( قطر المحیط ) ( تاج العروس ج 1 ص 60 ).