تحیض

لغت نامه دهخدا

تحیض. [ ت َ ح َی ْ ی ُ ] ( ع مص ) حایض شدن زن. ( تاج المصادر بیهقی ). بازماندن زن از نماز در ایام حیض. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). بازماندن زن از نماز و انجام دادن کاری که زنان حائض میکنند. ( از قطر المحیط ). بمعنی حیض. خارج شدن چیزی مانند خون از زن. ( ذیل اقرب الموارد ).

فرهنگ فارسی

حایض شدن زن بازماندن زن از نماز در ایام حیض .

فرهنگ عمید

حایض شدن، در حالت حیض و بی نمازی قرار گرفتن زن.

پیشنهاد کاربران

بپرس