تحیر کافران

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] تحیر کافران (قرآن). هنگامی که کافران گرفتار عذاب الهی می شوند دچار بهت و حیرت می گردند.
لو یعلم الذین کفروا حین لایکفون عن وجوههم النار ولا عن ظهورهم ولا هم ینصرون(ولی اگر کافران می دانستند زمانی که (فرا می رسد) نمی توانند شعله های آتش را از صورت و از پشتهای خود دور کنند، و هیچ کس آنان را یاری نمی کند (این قدر درباره قیامت شتاب نمی کردند)!) تعبیر به" صورتها" و" پشتها" در آیه فوق، اشاره به این است که آتش دوزخ چنان نیست که از یک سو آنها را احاطه کند، هم قسمت پیش روی آنها در آتش است و هم پشتها، گویی در وسط آتش غرق و دفن می شوند! و جمله" و لا هم ینصرون" اشاره به این است که این بتهایی را که گمان می برند شفیعان و یاوران آنها خواهند بود هیچکاری از آنها ساخته نیست. بل تاتیهم بغتة فتبهتهم فلایستطیعون ردها ولا هم ینظرون.( (آری، این مجازات الهی) بطور ناگهانی به سراغشان می آید و مبهوتشان می کند؛ آنچنان که توانایی دفع آن را ندارند، و به آنها مهلت داده نمی شود! ) («بهت» یعنی: به دهشت و تحیر افتاد. )
احتجاج حضرت ابراهیم
احتجاج ابراهیم علیه السّلام به آوردن خورشید از مغرب، موجب تحیر نمرود کفرپیشه شد.الم تر الی الذی حاج ابرهیم فی ربه... قال ابرهیم فان الله یاتی بالشمس من المشرق فات بها من المغرب فبهت الذی کفر والله لایهدی القوم الظـلمین.(آیا ندیدی (و آگاهی نداری از) کسی (نمرود) که با ابراهیم در باره پروردگارش محاجه و گفتگو کرد؟ زیرا خداوند به او حکومت داده بود؛ (و بر اثر کمی ظرفیت، از باده غرور سرمست شده بود؛) هنگامی که ابراهیم گفت: «خدای من آن کسی است که زنده می کند و می میراند.» او گفت: «من نیز زنده می کنم و می میرانم!» (و برای اثبات این کار و مشتبه ساختن بر مردم دستور داد دو زندانی را حاضر کردند، فرمان آزادی یکی و قتل دیگری را داد) ابراهیم گفت: «خداوند، خورشید را از افق مشرق می آورد؛ (اگر راست می گویی که حاکم بر جهان هستی تویی،) خورشید را از مغرب بیاور!» (در اینجا) آن مرد کافر، مبهوت و وامانده شد. و خداوند، قوم ستمگر را هدایت نمی کند.) کلمه" محاجه" که مصدر فعل ماضی" حاج" است به معنای ارائه حجت و دلیل در مقابل حجت خصم و طرف مقابل، و اثبات مدعای خود یا ابطال حجت خصم است، و کلمه" حجت" در اصل به معنای قصد بوده و بعدا در اثر کثرت و غلبه استعمال، در" به کرسی نشاندن مقصد و مدعا"، به کار رفت و کلمه" فی ربه" متعلق است به فعل" حاج" و ضمیر آن هم به ابراهیم بر می گردد چون جمله بعدی که می فرماید: " ربی الذی یحیی و یمیت" بیانگر همین معنا است. و این کسی که با ابراهیم در خصوص پروردگار ابراهیم بحث و محاجه می کرده پادشاه معاصر او یعنی نمرود بود و بنا به گفته تاریخ و روایات یکی از سلاطین بابل قدیم بوده است. با دقت در سیاق آیه و در مضمون آن و مقایسه اش با آنچه امروز و همه روزه در میان بشر جریان دارد، معنای آیه به دست می آید که محاجه و بگومگویی که در این آیه، خدای تعالی از ابراهیم ع و پادشاه زمانش نقل کرده بر چه چیز بوده است.
طغیانگری کافران
کافران به آخرت، متحیر و سرگردان در طغیانگری خویش هستند.وان الذین لایؤمنون بالاخرة... (امّا کسانی که به آخرت ایمان ندارند از این راه منحرفند!)
← تفسیر آیه
...

پیشنهاد کاربران

بپرس